داتنگ
دلتنگ نشد
مردی
که آرزو نداشت.
دلتنگ نشد
مردی
که آرزو نداشت.
زخم های بر صورتم
خون های در دلم
که کسی را نیافته است.
در این دیار
همیشه داغ دلی هست که تازه شود
اما هنوزم دل خوش به اینم
در این کوچه بن بست
امیدی بیاید نفسی تازه کند
مرا می شناسی
نجات یافته آن طوفانم
که داغ دلی را تازه می کند